مقالهی جلیل ضیاءپور، با عنوان «مجلهی خروس جنگى وسیلهی استیضاح آقاى دکتر اقبال»، مندرج در روزنامه اطلاعات، شماره ۹۶۱۵، چهارم اردیبهشت، سال ۱۳۲۸
یکى از پیشآمدهاى بسیار جالب در سال ۱۳۲۸ براى مؤسسان خروس جنگى استیضاح در مجلس شوراى ملى است که در آنجا این نشریه را از انتشارات تودهایها دانسته بودند و روزنامهی اطلاعات نوشته بود: «متن جواب استیضاح آقاى دکتر اقبال وزیر کشور به اظهارات آقاى دکتر بقایى در مجلس شوراى ملى».
ناطق دکتر اقبال سخن را متوجه فعالیت تودهایها نموده چنین اظهار داشتند: «تودهایها در بدو امر متوجه طبقه کارگر شدند و آنها را آلت دست خود قرار دادند. ولى این دفعه نتوانستند کارگرها را راضى کنند. چون از طرف کارگرها مأیوس شدند تغییر جهت داده روى خود را متوجه روشنفکران نمودند و در وزارت فرهنگ شروع به رخنه نمودند. طولى نکشید که از دبستان گرفته تا دانشگاه نفوذ پیدا کرده جوانان را گمراه کردند. کتابچههایى درست کردند به نام «خروس جنگى» که البته آقایان دیدهاند و در دسترس دانش آموزان دبستانها از کلاس چهارم به بالا گذاشتند».
این ناآگاهى که مجلهی خروس جنگى را از نشریات تودهایها معرفى کرده بودند، مىبایست کار مخالفان باشد (تودهایهایى که سطح هنر را چنان مىخواستند که حتى پرتقال فروش و تله موش فروش از هنر رضایت داشته باشند چه رابطهاى با سخنان سطح بالاى اندیشه هنرى خروس جنگى مىتوانست داشته باشد)!
روزى را وقت گرفتیم و به حضور آقاى دکتر اقبال رسیدیم، و نسخهی مقالهی سوررآلیسم مجله خروس جنگى را در پیش روى ایشان نهادیم و خود را معرفى کردیم و خواهش نمودیم که تورقى نموده و هر صفحه را دو سطرى مطالعه بفرمایند. ایشان با طمأنینه مطالعه کردند و گفتند: «این مجله که سیاسى نیست؟» گفتم: «جنابعالى دستور فرمودهاید که چاپ نشود وانگهى براى اینجانب محاکمه ادارى تشکیل بشود»!
ایشان متوجه عیب کار شدند و با لبخند گفتند به نام دیگرى انتشار دهید. (ما هم «کویر» را انتشار دادیم) و خروس جنگى دیگر توقیف شده بود.
اما در مورد محاکمهی ادارى، آقاى دکتر شریف رازى با چند نفر، مأمور محاکمه ادارى من شدند. (۱)
در طبقهی بالاى ساختمان جنوبى وزارت فرهنگ، مرا سؤال پیچ کردند. آیا کسى شما را مأمور اشاعهی کوبیسم کرده است؟ براى چه این رشته را انتخاب کردهاید؟ کوبیسم در اصل یعنى چه؟ و از این قبیل پرسشها که به نظرم رسید حضرات معنى کوبیسم را نمىدانند و اشتباهى رخ داده است. لهذا فرصتى براى انتقال زمینهی اندیشهی هنرى نو یافتم و پس از توضیحات مفصّل که به تدریج متوجّه اشتباه خود مىشدند روشن کردم که غرض از کوبیسم (شکل هندسى) و نقاشى هندسى است (مانند فرش زیر پاى ما، یا نقاشىهاى هندسى روى کاشیها در بناهاى قدیمى و مساجد ما). ناگهان به اندیشه فرو رفتند و سکوت اختیار نمودند. سپس عذر خواستند و گفتند: «ما تصور مىکردیم که کوبیسم یعنى کمونیسم»!!
طولى نکشید که با دعوت من به کار در ادارهی هنرهاى زیبا از وزارت فرهنگ، به ادارهی کل هنرهاى زیباى کشور منتقل شدم.
۱- در این زمان، من به مدت یک سال در استخدام وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش فعلى) بودم.