گفت وگو با مجيد بلوچ، با عنوان «نگاهي به گرافيك ايران» ، آرش تنهايي، 25 آبان ماه 1388
خوانندگان محترم، این مقاله به گفتگوی کامل آرش تنهایی با مجید بلوچ در زمینه گرافیک اختصاص دارد و در اینجا صرفاً صحبت آقای بلوچ در مورد جلیل ضیاءپور آورده شده است. برای خواندن متن کامل مصاحبه ی ایشان به منبع ذکر شده مراجعه فرمایید.
مجید بلوچ، طراح گرافیک، متولد 1316 تهران، کارشناس جامعهشناسی از دانشگاه تهران و از نسل دوم طراحان گرافیک ایران است. گرافیک را خود آموخته است و از 1338 تاکنون، بیهیچ ادعایی به فعالیت حرفهای در زمینه طراحی گرافیک اشتغال دارد. به گفتة زنده یاد ممیز: زمانی که بسیاری از طراحان پیشههای دیگری را تجربه میکردند، او همچنان به کار گرافیک سرگرم بود. نام وی در کنار نام پرآوازهترین آژانسهای تبلیغاتی ایران نظیر یونیورسال، کانون آگهی زیبا، سازمان آوازه، کاسپین و… دیده میشود. بلوچ همچنین برنده مدال نقره از جشنواره پوسترهای تبلیغاتی در نیویورک است (1343). متأسفانه کم توجهی به گرافیک تبلیغاتی شامل آثار درخشان او هم شده است. وی کمتر اهل نمایش دادن خود و آثارش است. مسؤول کمیته موزه انجمن صنفی طراحان گرافیکِ امروز در دهة هفتم زندگیاش، با نشاط تر از هر جوانی، در آرزوی این است که گرافیک ایران روزی صاحب موزه اختصاصی شود.
س- چه طور به مقوله هنر علاقهمند شدید؟ آغاز این فعالیت از کجاست؟
سال اول دبیرستان (سیکل دوم)، معلم هنرمان آقای شیبانی بود از نقاشان به نام روزگار. سال سوم دبیرستان، آقای جلیل ضیاءپور استادمان بود که برایمان شوق برانگیز بود. او همیشه میگفت، کتابهای هنری را باید دور انداخت؛ باید فکر (تصور) کنید و بعد بکشید. روز اولی که سر کلاس آمد، گفت، کفشهاتان را در بیاورید و بگذارید روی میز. همه بچهها یک لنگه از کفشهای کهنه و پارهشان را روی میز گذاشتند. بعد ادامه داد، حالا بکشید. یک روز هم پای تخته رفت و دایرهای کشید و گفت، فرض کنید، این یک گلوله برف است و شما باید فیگور شخصی را بکشید که این گلولة برف سنگین را از سربالایی بالا میبرد! روزی هم آقای ضیاءپور، ما را به منزلش دعوت کرد. وقتی به منزلشان رسیدیم، زنگ شتری را، که جلوی در منزل آویزان کرده بود، با ورود ما، به صدا در آورد و حس ورود پهلوانان به زورخانه را در ما برانگیخت! او این طور به ما احترام و روی ما تأثیر گذاشت.
منبع: سایت نقد آثار هنری عیار