متن سخترانی پرویز کلانتری به مناسبت دهمین سالگرد جلیل ضیاءپور، به همت حسن حامدی (مدیر مسئول دو هفته نامه تندیس)، نگارخانه برگ، 19 آبان ماه 1388
پرویز کلانتری (هنرمند نقاش) در ۱۸ آبان ماه ـ در نشست تخصصی هماندیشی هنر در «گالری برگ» دربارهی جلیل ضیاءپور پدر نقاشی نوین ایران سخن گفت. میتوانید متن این سخنرانی را به شرح زیر بخوانید:
جلیل ضیاءپور به معنای واقعی كلمه یك روشنفكر و هنرمند انقلابی بود و او پرچمدار نقاشی مدرن در ایران محسوب میشود. نقاشی معاصر ایران بهنوعی از دورهی كمالالملك آغاز میشود كه تحت تاثیر هنر رنسانس از اروپا به ایران كه هیچ آشنایی با چنین نقاشی نداشت آمده است و از این جهت نوعی تحول در عرصهی مدرن محسوب میشد.
كلانتری تصریح كرد: هنر مدرن به عنوان هنر قرن بیستم بعد از جنگ جهانی دوم از طریق جلیل ضیاءپور كه از پاریس به ایران آمده بود، راهاندازی شد. او با تشكیل انجمن «خروس جنگی» آنقدر بر هنرجویان آن زمان تأثیر گذاشته بود كه همهی ما فكر میكردیم، باید با هر آنچه شكل ابتذال دارد، بجنگیم.
این هنرمند نقاش با عجینخواندن فضای انجمن خروسجنگی در آن زمان مطرح كرد: این گروه وقتی نمایشگاه میگذاشتند، كار به جنگ و دعوا میكشید و به نوعی سنتگراها تحمل حرفهای ضیاءپور را در زمینهی هنر مدرن نداشتند. در حالی كه ضیاءپور با مطرح كردن اسم پیكاسو و مكتب كوبیسم در ایران شناخته شده و سروصدا به پا كرده بود.
او خاطرنشان كرد: تجدد ستیزی در ایران پیشینهای هزار ساله دارد، اما اتفاق عجیب در این بود كه فردی همچون ضیاءپور كه پدر هنر مدرن در ایران محسوب میشود بعد از مدتی دچار تغییراتی میشود.
ایران در آن سالها در حال پوستاندازی بود و به نوعی از دورهی فئودالیسم به سرمایهداری ملی تغییر شكل میداد و دفترهای نمایندگی كالاهای مختلف در ایران راه افتاده بود. به موازات آن با ورود كالاهای فرهنگی غرب و تجدد نمایندههایی همچون كوبیسم و غیره در كشور توسط هنرمندان ایجاد شده بود.
او با اشاره به فعالیتهای جلیل ضیاءپور در این مقطع زمانی یادآور شد: ضیاءپور كاری كرد تا با این سنتستیزی راه را برای نسلهای بعدی باز كند. اما او به زودی دچار تغییر و تحول عجیبی شد و همچون تمام هنرمندان بزرگ تاریخ در برابر پرسشهای جدی قرار گرفت.
كلانتری با تفسیر این پرسشها عنوان كرد: ضیاءپور در برابر پرسش من كه هستم و چه میكنم؟ سفرهای متعددی را در تمام نقاط كشور آغاز كرد و در این بیابانگردیها متوجه مسائل بسیاری شد. زیرا رفته بود تا ببیند كه هست و كجا ایستاده است. او دراین سفرها زندگی چادرنشینها را در نقاشیهایش تصویر كرد و بعدها نمونهی این آثار را من در موزهی مردمشناسی كه به كوشش هانیبال در خیابان ارامنه شكل گرفته بود، دیدم.
این هنرمند نقاش در بخش دیگری از این جلسه با اشاره به سفر ضیاءپور به شهر كرمان یادآور شد: در آن زمان ضیاءپور به حمام ابراهیمخان میرود و با دقت فرسكهای دورهی قاجاری را با تصویری از جنگ رستم و دیو سپید تصویر میكند. در حالی كه او كسی است كه سالها با سنتگراها جنگیده است، اما در برابر سؤالی كه ذهنش را مشغول كرده دست به تحقیق میزند و همین سؤال است كه نتیجهاش آجركشیها و ساختارهای نقاشیهایش میشود.
او متذكر شد: ضیاءپور در بخش دیگری از سفرهایش متوجه تاریخ و اساطیر ایران زمین میشود و در راستای همین سفرها با همكاری ادارهی فرهنگ و هنر وقت نمایشگاههای استانی را بدون هیچ كم و كاستی برپا میكند و بعد از آن همكاری خود را در «بنیاد شاهنامه» و در كنار «بهروز گلزاری» آغاز میكند.
او گفت: توجه به اساطیر ایرانی ضیاءپور را متوجه شاهنامه میكند، اما متأسفانه كار این بنیاد دوام پیدا نكرد و چه بسا اگر فعالیت او ادامه داشت، امروز كارهای بینظیری از شاهنامه میدیدیم.
كلانتری عنوان كرد: ضیاءپور در ادامهی تحقیقات خود به تاریخ ایران و فعالیتهای پژوهشی میرسد و همین زمان كتاب سرنوشتساز «لباس ایران» را منتشر میكند. او با دقت و موشكافی خیاطی این لباسها را بررسی كرده و تمام جزئیات این حوزه را در كتابی مدون میكند، از اینرو به اعتقاد بنده جلیل ضیاءپور به معنای واقعی كلمه یك روشنفكر و یك هنرمند انقلابی محسوب میشود.
این نقاش در پایان سخنان خود گفت: روشنفكر كسی است كه با طرح پرسش زندگی میكند، همانطور كه ضیاءپور در سراسر زندگیاش به دنبال یافتن پاسخهایی برای سؤالهای متعدد بود و از این جهت نقاش انقلابی محسوب میشود كه توانست شیوههای قدیمی را دور بریزد و شیوهای نوین خلق كند.